پارس عمران

مرکز آموزش مهندسی عمران و معماری

پارس عمران

مرکز آموزش مهندسی عمران و معماری

دانلود جزوه دستنویس آموزش Etabs

Etabs نام نرم افزار بسیار پرطرفدار و البته بسیار کاربردی تحلیل و طراحی سازه های بتنی و فلزی است که تمام مهندسین عمران به دنبال یادگیری آن هستند امروز جزوه دستنویس آموزش Etabs را برای شما قرار خواهم داد که این جزوه 375 صفحه ای که میتواند راهنمای بسیار خوبی برای شما باشد در ادامه قابل دانلود خواهد بود.جا دارد همینجا از آقای مهندس جعفری یک تشکر ویژه داشته باشیم

دانلود

فیلم آموزشی اتوکد 2009

Lynda.com AutoCAD 2009 Essential Training | 420 MB


AutoCAD 2009 sports cutting-edge features and a brand new interface, making it the perfect opportunity for those with no prior drafting experience to learn AutoCAD from the ground up. In AutoCAD 2009 Essential Training, Jeff Bartels gives a thorough explanation of the interface and explains the commands in the same order they would be encountered in a typical workflow. He discusses each concept using simple line work, and then applies it to a real-world example. The course is "industry neutral," meaning the skills and techniques can be applied to any drafting discipline: architectural, mechanical, civil, or design. Example files accompany the course

دریافت به صورت لینک مستقیم :

http://30vil.ir/images/stories/Film/LearnAutocad2009/Lynda.AutoCAD2009-www.30vil.ir.part1.rar
http://30vil.ir/images/stories/Film/LearnAutocad2009/Lynda.AutoCAD2009-www.30vil.ir.part2.rar
http://30vil.ir/images/stories/Film/LearnAutocad2009/Lynda.AutoCAD2009-www.30vil.ir.part3.rar
http://30vil.ir/images/stories/Film/LearnAutocad2009/Lynda.AutoCAD2009-www.30vil.ir.part4.rar
http://30vil.ir/images/stories/Film/LearnAutocad2009/Lynda.AutoCAD2009-www.30vil.ir.part5.rar

لینک غیر مستقیم از سرور رپیدشیر :

 http://rapidshare.com/files/204936633/Lynda.AutoCAD2009-www.30vil.ir.part1.rar
http://rapidshare.com/files/204936321/Lynda.AutoCAD2009-www.30vil.ir.part2.rar
http://rapidshare.com/files/204935792/Lynda.AutoCAD2009-www.30vil.ir.part3.rar
http://rapidshare.com/files/204940754/Lynda.AutoCAD2009-www.30vil.ir.part4.rar


بدون پسورد


نسخه 2010 و معروف نرم افزار اتوکد Autodesk AutoCAD 2010

 

نسخه ای جدید غول نرم افزاری کمپانی Autodesk عرضه شد. ورژن شما را شگفت زده می کند نه بخاطر ابزارهای جدید بلکه بیشتر به خاطر ظاهر جدیدش که در واقع برگرفته از ظاهر ورژنهای جدید Microsoft Office است. در واقع در اولین برخورد با این ورژن مطمئنا کمی به دنبال منوهای کلاسیک خواهید گشت که مانند Microsoft Office شما را گیج خواهد کرد. سایر موارد که نسبت به ورژن های قبلی تغییر کرده است عبارتند از:
Quick Properties
Quick View Drawings
Quick View Layouts
Layer Properties Manager
Action Recorder
.... 

برخی از قابلیت های نرم افزار :

- افزیش کارایی های نرم افزار که به شما امکان خلق و ویرایش طرح هایتان را با انطعاف پذیری بسیار بالاتری می دهد و بسیاری از تنظیمات دورنی طرح را به صورت خودکار میزان کرده و انجام می دهد
- افزوده شدن بخش چند Text Command به صورت Multi-Line یا چندین خط بوده
- افزوده شدن قابلیت جدیدی تحت عنوان 2D Drafting and Annotation برای آن دسته از کاربرانی که از نسخه های قدیمی تر و چندین سال گذشته اتوکد وارد محیط این نرم افزار می شوند، برایشنا آسان تر و آشنا تر جلوه دهد
- قابلیت های دو بعدی بسیار متعدد
- بهره گیری از فرمت DGN نرم افزار Microstation و تبدیل این دو فرمت به یکدیگر!
- قابلیت جدید ترکیب چارت های Excel و Autocad به یکدیگر و خلق یک چارت یا Table نهایی در محیط اتوکد
- مدیریت بسیار خوب بر روی انواع لایه ها در محیط این نرم افزار و بخش Layer Properties
- بهبود کیفی طرح های سه بعدی متنی و گرافیکی

جم 1.28 گیگابایت
دانلود : لینک غیرمستقیم Rapidshare (نسخه 32 بیت)  -  حجم هر لینک تقریبا 50 مگابایت

http://rapidshare.com/files/212856462/cyg-acad.r00
http://rapidshare.com/files/212856668/cyg-acad.r01
http://rapidshare.com/files/212856453/cyg-acad.r02
http://rapidshare.com/files/212856616/cyg-acad.r03
http://rapidshare.com/files/212856531/cyg-acad.r04
http://rapidshare.com/files/212856438/cyg-acad.r05
http://rapidshare.com/files/212857027/cyg-acad.r06
http://rapidshare.com/files/212856595/cyg-acad.r07
http://rapidshare.com/files/212856502/cyg-acad.r08
http://rapidshare.com/files/212856516/cyg-acad.r09
http://rapidshare.com/files/212856441/cyg-acad.r10
http://rapidshare.com/files/212856605/cyg-acad.r11
http://rapidshare.com/files/212856466/cyg-acad.r12
http://rapidshare.com/files/212856575/cyg-acad.r13
http://rapidshare.com/files/212856556/cyg-acad.r14
http://rapidshare.com/files/212856600/cyg-acad.r15
http://rapidshare.com/files/212856454/cyg-acad.r16
http://rapidshare.com/files/212856614/cyg-acad.r17
http://rapidshare.com/files/212856526/cyg-acad.r18
http://rapidshare.com/files/212856387/cyg-acad.r19
http://rapidshare.com/files/212856567/cyg-acad.r20
http://rapidshare.com/files/212856503/cyg-acad.r21
http://rapidshare.com/files/212856478/cyg-acad.r22
http://rapidshare.com/files/212856483/cyg-acad.r23
http://rapidshare.com/files/212856420/cyg-acad.r24
http://rapidshare.com/files/212856558/cyg-acad.r25
http://rapidshare.com/files/212856281/cyg-acad.r26
http://rapidshare.com/files/212856534/cyg-acad.rar

ضوابط شهرداری در طراحی معماری

ضوابط شهرداری و نکات مهم در طراحی معماری

قرارگیری یک پارکینگ حداقل دهانه 2.5 متر
قرارگیری دو پارکینگ کنار هم حداقل دهانه 4.5 متر
قرارگیری سه پارکینگ کنار هم حداقل دهانه 7 متر
طول مورد نیاز جهت پارکینگ 5 متر
حداقل فضای یک پارکینگ 2.5*5 متر
شعاع گردش یا طول مورد نظر جهت مانور 5 متر
حداقل عرض در ورودی پارکینگ 3 متر
عرض رمپ یکطرفه 3 متر و دوطرفه 6 متر
عرض رمپ قوسی یکطرفه 3.65 متر و دوطرفه 7 متر
شعاع داخلی مسیر گردش در کلیه پارکینگ ها 4.57 متر است.
شیب رمپ پارکینگ 15 درصد
هر واحد بالای 100 متر در طبقه اول و دوم به یک پارکینگ نیاز دارد.
واحد مسکونی کوچکتر از 150 متر یک پارکینگ -150 تا 200 متر 1.5 پارکینگ - بیش از 200 متر دو پارکینگ
همچنین درصورتی که تعداد واحد فرد باشد یک واحد از پارکینگ معاف است.

حداکثر ارتفاع مفید واحد مسکونی 2.90 متر
حداکثر ارتفاع پارکینگ 2.20 متر
حداکثر ارتفاع مفید پیلوت 2.40 متر
حداکثر ارتفاع زیرزمین 2.20 متر
حداکثر ارتفاع مفید واحد تجاری 4.50 متر
حداقل ارتفاع مفید ورودی پارکینگ 1.80 متر
ارتفاع مفید خرپشته 2.20 متر
ارتفاع نورگیری در زیرزمین حداکثر 90 سانتی متر

حداقل سطح پنجره نباید از یک پنجم سطح فضا کمتر باشد.
حداقل عرض حیات خلوت اگر سرتاسری باشد 2 متر و اگر سرتاسری نباشد 3 متر

احداث پیش آمدگی یا بالکن  در گذر 12 تا 20 متر 80 سانتی متر و در گذر بالای 20 متر 120 سانتی متر مجاز است.ارتفای این پیش آمدگی از زیر آن تا روی خیابان 3.50 متر

حداقل عرض آشپزخانه و اتاق خواب 2.50 متر - نشیمن 3.00 متر - پاگرد 1.20 متر

نورگیری آشپزخانه و پذیرایی  از یک پنجره به شرطی مجاز می باشد که طول نورگیری کمتر از 8 متر باشد.
ابعاد نورگیر برای اتاق خواب و پذیرایی 3*4 متر و برای آشپزخانه 2*3 متر می باشد.

ابعاد مفید آسانسور 2*1.60 متر
حداقل ارتفاع چاله آسانسور 1.50 متر


                 شرایط مورد نیاز جهت احداث 5 طبقه مسکونی
پهنه                    مساحت                 گذر                   مکان

الف)                    A>12                    S>300                شمال تا همت
ب )                     A>10                    S>250                همت تا انقلاب
ج )                      A>8                    S>200                 انقلاب تا شوش
د )                      A>6                     S>150                 شوش تا جنوب

نقد مفهوم نمای شهری در معماری

مقدمه

شهر در گذر زمان همواره از پارامترهای مختلف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... تأثیر پذیرفته و در نسبت با آنها کلیت خویش را شکل بخشیده و انسجام بخشیده است.به اعتقاد صاحب نظران بسیاری مظهر و تجلی گاه ابعاد گوناگون وجودی شهر، سیما و پیکره کالبدی و کیفیات حاصل از آن –از جمله فضای شهری- می باشد. یکی از مهمترین اجزا و عناصر کالبدی شهری که به ویژه در نسبت با شهروند و تقویت حس مکان در فضای شهری مؤثر واقع می گردد، ترکیب نمای ساختمان ها و به عبارت دیگر "نمای شهری" است. به بیان دیگر " شهر زمینه بصری مشترکی است که همه شهروندان هر روز به ناگزیر در معرض آن قرار می گیرند و بایستی از آن استفده کنند. اگر این زمینه مشترک نمایی زشت و ناموزون داشته باشد، تأثیرات مخرب روحی و روانی بر استفاده کننده می گذارد."(1) بدین لحاظ نمای هر بنا در عرصه شهر جزئی از مجموعه ای می گردد که در کلیت خود خیابان، میدان و یا فضای شهری اطلاق می گردد. لذا دستیابی به آگاهی مناسب و متناسب با موضوع در فرایند نقد ضروری می نماید.

این گفتار بر این فرضیه استوار است که کیفیت مطلوب بصری و روانی نمای شهری در معماری و شهرسازی هر سرزمین به ابعاد جغرافیایی، محیطی، فرهنگی و اجتماعی شهر و شهروندان وابسته بوده و در پی اثبات صحت آن مفهوم نمای شهری و کیفیات آن را در سه موقعیت مکانی-زمانی "معماری اروپا" ، "معماری سنتی ایران" و "معماری معصر ایران" مورد بررسی قرار می دهد. در این فرایند، شیوه عملکرد و نحوه مواجهه معماری و نمای بناها با شهر و فضای شهری شناسایی شده و ارزیابی می گردد.

 

نمای معماری، نمای شهری

مبحث نما، نماسازی و طراحی نما در فرایند طراحی معماری بنا همواره از اهمیت بنیادین برخوردار بوده و این روال با کمترین نوسان تا دهه های اخیر در هنر معماری تداوم یافته است. تنها در دهه ها و سال های پایانی قرن بیستم بود که چالشی اساسی در تلقی مرسوم و متداول از نما در طراحی معماری بوجود آمد. علی رغم این، نما یکی از مؤثرترین عناصر تأثیرگذار بر کیفیت بصری یک بنا می باشد و شناخت اولیه هر فرد از بنا از این طریق صورت می گیرد. " بحث نما به مفهوم خاص آن از جایی شروع می شود که سطوح یا سطحی مهم و اصلی که به دلیل قرار گرفتن در معرض دید، بیشترین اطلاعات را در مورد حجم ساختمان ارائه می دهد، با آگاهی از خاصیت سطحی بودن و با فکر ارزش گذاری بر این خاصیت ایجاد می شود."(2)

صاحب نظران هر یک در نسبت با نمای ساختمان وظایف و انتظاراتی چون حفاظت، ایجاد ارتباط (بین درون و برون، خلوت و شلوغ، خصوصی و عمومی، طبیعی و مصنوع) ، معرفی بنا، تعریف یک جهت مشخص و... مطرح نموده اند که وجه مشترک همه آنها ارتباط با شهر و فضای شهری می باشد. بدین ترتیب نمای ساختمان در عرصه شهر نه در فردیت و استقلال بلکه در ترکیب و وحدت با سایر ابنیه در فضایی که خیابان یا میدان نامیده می شود به دیده می آید و مورد ارزیابی و سنجش قرار می گیرد. از این رو "نمای شهری نه از طریق یک معمار و در یک برهه زمانی خاص بلکه در طول زمان و بدست سازندگان متعددی شکل می گیرد."(3) نمای شهری دیگر حاصل کنار هم نهادن نماهای تک بناها در یک راستا نیست و در ترکیب خود مفهومی فراتر را در ابعاد زیباشناسی، نشانه شناسی، معناشناسی و حتی عملکردی و زیست محیطی عینیت می بخشد.

 

نمای شهری در معماری اروپا

کیفیت و خصوصیت نما در معماری اروپا همچون شهر و فضاهای شهری، با ابعاد فرهنگی-اجتماعی و محیطی-زیست محیطی آن گره خورده است. نوع نگرش به مبحث محرمیت و اشراف از یک سو و برخورداری از ویژگی های آب و هوایی اقلیم معتدل و مرطوب- که ایجاد کوران هوا در بنا و بهره مندی از حداکثر نور خورشید و تابش آفتاب در طول روز از الزامات آن است- منجر به شکل گیری گونه معماری «برونگرا» در گذر زمان شده است. می توان اذعان کرد که بیشترین تأثیرات ناشی از تحقق الزامات این گونه معماری در بناهای مختلف در نماها بوده است، بطوری که گشایش سطوح و منافذ متعدد در پوسته خارجی بنا در این راستا تلقی می گردد.

از سوی دیگر بطور تاریخی شهروند اروپایی همواره بازنمود علایق و تمایلات فردی خود را در اجتماعات مدنی و فضاهای متعلق به آن ها یافته است. این موضوع تقویت و ارتقاء کیفیت عرصه های عمومی را در شهرهای اروپایی به طرق مختلف در پی داشته است. از یک سو بنا رو به فضای شهری داشته و با حداکثر ظرافت های معمارانه در طراحی نما از جمله کیفیت و کمیت بازشو ها، پیش آمدگی ها و عقب رفتگی ها و... با شهر ارتباط متقابلی را برقرار می نمود؛ و از سوی دیگر اگرچه هر بنا سعی در ارائه بهترین کیفیت در فاساد یا نمای اصلی را دارد، اما ساختمان ها در عین تنوع شکلی، دارای هماهنگی نسبی با یکدیگر بودند. این گونه است که در عین حال که پنجره در معماری گذشته اروپا همواره نقش رابط بصری دو سوی خود یعنی برون و درون را ایفا می نمود، نماهای شهری نیز بواسطه " به کارگیری عناصر مشابه و ترازهای افقی یکسان و خصوصاً به خاطر تعلق به گونه شناسی واحد دارای انسجام و هماهنگی در خور تحسین بودند."(4)

بنابراین به نظر می رسد واژه «نمای شهری» در معماری اروپا مفهومی دیرپا است و از عناصر ثابت و پایدار تحولات تاریخی شهرسازی دوره های مختلف به شمار می آید که همواره ماهیتی یکسان داشته و تنها بر حسب موقعیت زمانی-مکانی ویژگی های کالبدی-معنایی متفاوتی را پذیرفته است. بدین گونه است که پس از قرون وسطی" توجه به معماری زمینه به شدت اهمیت یافته و به یکی از اصول مهم طراحی شهری بدل می گردد" (5). " شهروند دوره رنسانس با آنکه از خدامحوری به انسان محوری روی آورده بود، ولی اعتقاد داشت که بر جهان و طبیعت نظمی حاکم است و او و خانه اش می بایستی به عنوان جزئی کوچک از جهان و طبیعت، این نظم را پاس داشته، هندسه پنهان را رعایت نمایند"(6) و حتی در حالت افراطی آن، آنچه را که در ورای فرم و ظاهر ساختمان وجود دارد را فاقد اهمیت تلقی می نمود. پس از رنسانس نیز در دوره باروک " ساختمان خود را تابع فضای عمومی بالاتری می دانست و به نفع کلیت از عرض اندام فردی خودداری می کند"(7).

تصویر1 – پلازای دل کامپو، سی ینا

اما کیفیت نمای شهری از انقلاب صنعتی و بیشتر از اواسط قرن نوزدهم به این سو و در پی پیدایی امکانات جدید در انتخاب مصالح و برپایی سازه های مختلف دستخوش تحولات گسترده ای شده و به سوی اغتشاش بصری گام بر می دارد. با ادامه این فرایند در دوره مدرن، ساختمان دیگر چون گذشته و بصورت منفرد در فضای متداوم و بی کران  استقرار یافت و دیگر در طراحی نما به زمینه و ساختمان های پیرامون توجهی نشد. با این وجود همواره مباحث تئوریک مختلفی در نسبت با نمای شهری در دوره معاصر مطرح شده که بیان کننده اهمیت آن در عرصه معماری غرب می باشد، هرچند دستاورد های موجود در مقایسه با نمونه های تاریخی از کیفیت کمتری برخوردارند.

 

 

 

نمای شهری در معماری تاریخی ایران

در نگاه نخست، بارزترین مشخصه معماری ایران بویژه پس از ظهور اسلام-که آثار و عناصر معماری بیشتری از آن به یادگار مانده است- "درون گرایی" دانسته می شود. این خصیصه هم از آداب، رسوم و سنت های فرهنگی مردم این سرزمین ناشی شده و هم ریشه در ویژگی های اقلیمی محیط و الزامات تبعی آن دارد. شکل گیری عناصر و فضاهای معماری در پیرامون یک حیاط اندرونی و مرکزی که هرگونه اشراف بصری را ناممکن می سازد و طبیعتی محصور و کنترل شده را در اختیار بهره برداران و ساکنین قرار می دهد، از تأثیرات درون گرایی بر سازماندهی فضایی عناصر و ابنیه سنتی بوده است. ترکیب حاصل از هم جواری واحدها و سلول های معماری در سطح یک محله به شکل گیری بافتی می انجامد که رو به درون دارد و با ساختاری ارگانیک و گذرهای تودرتو و پیچ در پیچ ارتباط عملکردی و فضایی آن با محلات همجوار و یا فضای مرکزی محله یا شهر برقرار می گردد.

نظام ساختمانی در محلات مسکونی "به ترتیبی است که نمودی از شکل بندی فضاهای داخلی در نمای خارجی دیده نمی شود و کمتر بازشویی را در معبر پذیرا می گردد"(8). بدین ترتیب در گذار از گذرهای محله شهرهای سنتی ایران، نماها به دلیل خصلت درون گرایی ابنیه دارای کمترین تنوع بصری بوده و "عناصر عمده ترکیب نما در محلات مسکونی را به طور عمده سطوح صاف دارای اندود خشت و گل تشکیل می دهند که گاه عناصر ورودی به فضای داخل مسکن آن را قطع می کند"(9). بدین ترتیب " وحدت در نظام ساختمانی، عناصر و قواعد ترکیب نما در محلات مسکونی دوره کهن که همراه با رعایت ابعاد و تناسبات یکسان (استفاده از پیمون در طرح واحدهای مسکونی) بوده است، سبب شده است که نماهای محلات مسکونی از تجانس کامل برخوردار باشند بطوریکه هیچ قسمتی مزیت و تفتوتی با قسمت های دیگر نداشته باشد"(10). این قاعده شکلی نما، تنها در حالتیکه به یک میدان گاه یا فضای باز با عملکرد مرکز محله ای یا شهری می رسد تغییراتی را به خود می پذیرد. "این میدان گاه مکانی است که کوچه های اصلی و گذرهای عمده بدان می رسند و از آن ره می برند. در اطراف این میدان گاه معمولاً گرمابه، مسجد و مدرسه، آب انبار و بازارچه قرار می گیرد."(11) نمای شهری در این فضا از تنوع زیباشناختی بیشتری برخوردار بوده و مناظر شهری متفاوتی را در نسبت با گذرهای منتهی با ان ارائه می نماید. "درحالی که در محلات مسکونی، اجزا و عناصر شهری به گونه ای ترتیب یافته اند که با سادگی، بی پیرایگی و با رنگ ملایم خاکی خود، شخص را به رفتن و رسیدن به مقصد و مقصود هدایت می کنند، در نماهای عمومی شهری نحوه ترکیب عناصر و اجزا با ترکیبات متنوع، با رنگ و تزیینات و... در هر مورد به گونه ای متفاوت و متناسب با منظوری است که فضا برای ان خلق شده است."(12) این در حالی است که "مطالعات نشان می دهد که بدنه حیاط های قدیمی ایران علی رغم تقارن محوری در بیشتر موارد، در مقایسه با بدنه محصور کننده فضای میدان ها از تنوع شکلی بیشتری برخوردار بوده است"(13)، که این خود از درون گرایی معماریی ایرانی و اهمیت فزون تر فضای درون بر فضای برون ناشی می گردد. زیرا به طور کلی در" فرهنگ درون گرا «نما» و «نمایش» مذموم بوده و تأکید و تزیین در نمای بیرونی بسیار محتاطانه بود و حداکثر در اطراف درب ورودی شکل می گرفت."(14)

برخورد محتاطانه با نمای شهری در معماری و شهرسازی ایران در دوره صفویه و بویژه در زمان شاه عباس صفوی رویکردی متفاوت یافته و اندک اندک متحول می گردد و زمینه ای برای پیدایی و ورود عناصر و مفاهیم جدید، در عین پذیرش و احترام به اصول و روش های دیرین فراهم می آورد. "آنچه در این دوران بر مفاهیم قبلی اضافه شده و به نعبیری روشن ابداع می گردد، پیدایش مفهوم «خیابان» در مقابل «بیابان» است که یا راه به میدان اصلی شهر می برد و یا اینکه به موازات آن کشیده می شود. این خیابان با توجه به شرایط اقلیمی در کناره های خود درختان بیشماری دارد که بنا به نوع قرارگیری در محیط بیرونی «چهارباغ» و یا «چنارستان» نام می گیرد".(15) در این دوره اصفهان، پایتخت دولت متمرکز و قدرتمند صفوی، به عنوان نماد شیوه ای از معماری و شهرسازی که به همین نام خوانده می شود، پذیرای مفاهیم جدیدی در عرصه کالبدی شهر می گردد.

از یک سو میدان و مرکز اصلی شهر به شیوه ای سازماندهی و طراحی می شود که در آن فارغ از اینکه هریک از چهارگانه پیرامون آن- بصورت خاص- چه ویژگی های معماری را عرضه می دارند، نما و نمایش بارزه فضایی اصلی میدان بوده و استقرار عناصر و ورودی های آن ها در بدنه های میدان نیز، نوعی ارتباط متقابل و چندگانه را در ابعاد زیباشناختی و معناشناختی بین ان ها برقرار می نماید. از سوی دیگر محور شهری چهارباغ واژه ای جدید را در متن شهر وارد نموده و از این ره در مقابل محور خطی، ارگانیک و درون گرای بازار در استخوان بندی شهر محور خطی، مستقیم و ذاتاً برون گرای جدیدی با ماهیت و الزامات متفاوت را در شهر مطرح می نماید. "از این پس، معماری نه در حد بناهای منفرد بلکه در حد مجموعه های شهری مطرح می گردد. معماری شهری و ایجاد و خلق فضای شهری هدف اصلی شهرسازی مکتب اصفهان است".(16) بدین گونه است که در اصفهان دوره صفوی حتی پل ها نیز به عنوان عناصری شهری تلقی می گردند و در جهت ارتقاء کیفی منظر شهری به کار گرفته می شوند. در این دوره "اگرچه به دلیل نحوه خاص شکل گیری نماهای شهری، نماهای بناهای عمومی نه در پیوستگی بلکه در توالی قابل مشاهده اند، اما به دلیل وحدت شکلی بین بدنه های شهری متصل کننده بناهای عمومی یعنی میدان ها، بازار، خیابان و ... با این بناها، تجانسی کامل در نماهای شهری دیده می شود".(17)

تصویر2- میدان نقش جهان اصفهان و نظلم استقرار عناصر در بدنه های آن

 

نمای شهری در معماری معاصر ایران

روند تحولات معماری معاصر ایران مبین گذار از درون گرایی به برون گرایی، خصوصی به عمومی، درون زایی به برون زایی و تمرکز به تشتت است. این دوره که از اواخر دوره حکومت قاجاریه و بویژه پس از سفرهای ناصرالدین شاهبه فرنگ به این سو قابل بررسی است، ریشه های خود را از مکتب اصفهان و عناصر معماری و شهرسازی ان می گیرد و با تلفیق عناصر و مفاهیم وارداتی از فرنگ با آن، نوعی معماری التقاطی با تکیه بر مفاهیم درونی پدید می آورد که سبک تهران اش می نامند. در دوره قاجار معماری رسمی به تبع تجدد طلبی چهره ای برونی می یابد و خیابان در مفهوم جدید خویش لبه های خود را برای جایدهی عناصر خدماتی بر می گزیند. "پدیده ای که در ایران به آن معماری خیابانی اطلاق می گردد، معماری ای است که در تعامل با خیابان و با داشتن توجه به نمای رو به خیابان شکل گرفته است. این پدیده برای نخستین بار در محور چهار باغ اصفهان ظاهر شد اما تنها در دوره قاجار به طور سیستماتیک شکل گرفت".(18) بدین ترتیب در حالی که "خیابان در مکتب اصفهان عملکرد تفرجی دارد اما در سبک تهران به عنوان یک فضای شهری با هویت و زنده خود را مطرح می کند".(19) لذا در معماری که تا این زمان اساساً درون گرا بوده و خانه های مسکونی آن برای ایجاد ارتباط با بیرون متکی بر حیاط مرکزی بودند و کمتر به نمای بیرونی رو به معبر توجه می نمودند، تدریجاً به تقلید از معماری اروپا و با استقرار عناصر در لبه های خیابان های جدیدالاحداث، نماهایی شکل گرفتند که علی رغم غیربومی و نوظهور بودن تقارن و هارمونی مناسبی داشتند و همین امر نوعی وحدت و یکپارچگی به نمای خیابان می بخشید. بدنه میدان توپخانه و خیابان های لاله زار و باب همایون نمونه های مناسبی در این زمینه هستند.

تصویر 3- ساختمان تلگرافخانه در جبهه جنوبی میدان توپخانه

با آغاز حکومت پهلوی فرآیند تحولات معماری و شهرسازی  کشور تغییری ماهوی یافته و "برای اولین بار در تاریخ شهرنشینی و شهرگرایی کشور، دولت بر آن می شود چهره شهر را نه بر مبنای تفکر و تحول درونی بلکه بر اندیشه و تغییری برونی دگرگون سازد".(20) در پی آن، دخالت های هوسمان گونه ای در سازمان فضایی شهر کهن صورت می گرد و" به عکس آنچه در تاریخ دگرگونی های شهر، تا این زمان مرسوم می بوده است، دگرگونی های کالبدی در درون آن جستجو می شود نه در ورای سازمان و بافت موجود شهر، این دخالت الگوی خویش را از دگرگونی های کالبدی-فضایی حادث شده در شهر قرن نوزدهمی-شهر صنعتی- می گیرد".(21) این نگرش که کمترین توجهی به سنن و رسوم کهن مردم ندارد نوعی معماری را در لبه خیابان-به عنوان نماد تجدد- ترویج می نماید که بی هیچ ملاحظه ای به یکباره همه قواعد و معیارهای آزموده شده و اندیشیده شده معماری و شهرسازی بومی را نادیده می گیرد و بیشترین بازشوها را بدون ایجاد هرگونه فضای بینابینی به روی معبر می گشاید. این معماری عموماً با فرهنگ درون گرای مردم در تعارض بوده و ساکنین اغلب زندگی خصوصی خود را در پس پرده های ضخیم مخفی می نمودند.

به موازات این نگرش و تداوم و تشدید آن در سال ها و دهه های بعد به ویژه با رونق یافتن بخش ساختمان در دهه 1350، توجه به معماری زمینه هر روز کنتر شده و اغتشاش و نابسامانی های بصری در بدنه خیابان ها افزایش یافت. در این حالت هر بنا به عنوان یک طرح مستقل معماری و جدا از سایر بناها در بدنه خیابان تلقی شده و بی توجه به پارامترهای کیفیت نمای شهری طراحی و اجرا گردید. امری که علی رغم تحولات گسترده اجتماعی-فرهنگی و علمی-آموزشی همچنان ادامه یافته است.

نتیجه گیری

بررسی تطبیقی سیر تحولات تاریخی حول موضوع مورد نقد بازگوکننده دلایل و ریشه های تفاوت دیدگاه ها و رویکردهای موجود در موقعیت های مکانی-زمانی مختلف می باشد.بر این اساس مفهوم نما در معماری اروپا همواره در نسبت با شهر مطرح بوده و از عناصر اصلی و هویتی شهر به شمار می آمده است. بدین لحاظ در این پهنه سرزمینی نمای شهری و کیفیت آن در یک فرآیند تاریخی نه ایجاد بلکه همواره در معرض نقد و نظریات جدیدی قرار گرفته و مکرراً اصلاح و تکمیل شده و ارتقاء یافته است. در حالیکه معماری بومی ایران مبتنی بر درون گرایی و پرهیز از هرگونه ارتباط بصری (کنترل نشده) با فضای بیرون (شهر) می باشد. با اتکاء به این اصل، در طول قرن ها آثار و عناصر شاخص و ارزشمندی بنا شده اند که واجد بهترین کیفیت کالبدی-فضایی می باشند اما دارای کمترین نمود و نمایش در نسبت با شهر و فضای شهری هستند. گسست از این اصل و اتکاء به بیرون به جای نگرش به درون در قرن اخیر، به دلیل فقدان سابقه تاریخی و درک نامناسب تحولات حادث شده در غرب، نتایج مخربی در عرصه شهر معاصر ایران در پی داشته است، به طوری که نتوانسته محملی مورد قبول برای پاسخ گویی به الزامات محیطی، فرهنگی، اجتماعی جامعه فراهم آورد.

 

پی نوشت ها :

1- رضازاده (1379)، ص 63

2- افشار نادری (1382) ، ص28

3- رضازاده (1379)، ص62

4- افشارنادری (1382)، ص33

5- رضازاده (1379)، ص 64

6- پاکزاد (1382)، ص58

7- همان، ص58

8- اهری (1380)، ص309

9- همان، ص310

10- همان، ص311

11- حبیبی (1378)، ص99

12- اهری (1380)، ص332

13- توسلی (1371)، ص51

14- پاکزاد (1382)، ص57

15- حبیبی (1378)، ص93

16- همان، ص98

17- اهری (1380)، ص332

18- رضازاده (1379)، ص 64

19- حبیبی (1378)، ص135

20- همان، ص161

21- همان، ص161

 

منابع و مآخذ

افشار نادری، کامران : نما حد بیرونی ظرف فضایی ساختمان، مجله معمار، شماره 20، 1382

اهری، زهرا : مکتب اصفهان در شهرسازی، دانشگاه هنر، 1380، چاپ اول

پاکزاد، جهانشاه : پدیدارشناسی نمای ساختمان های مسکونی و سیر تکوینی توقعات از آن، مجله هنرهای زیبا، شماره 14، 1382

توسلی، محمود و بنیادی، ناصر : طراحی فضای شهری(1)، مرکز مطالعات و تحقیقات معماری و شهرسازی ایران، 1371، چاپ اول

حبیبی، محسن : از شار تا شهر، دانشگاه تهران، 1378، چاپ دوم

رضازاده، راضیه : ساماندهی و بهسازی نمای شهری، ضرورت برخورد شهرسازانه با مسائل طراحی شهری، مجله معماری و شهرسازی، شماره 59-58، 1379

فلامکی، محمد منصور : شکل گیری معماری در تجارب ایران و غرب، نشر فضا، 1371، چاپ اول

گیدیون، زیگفرید : فضا، زمان و معماری، ترجمه منوچهر مزینی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383، چاپ ششم

طراحی داخلی چیست؟

طراحی داخلی (Interior Design) که به عنوان یک حرفه، یک هنر و یک صنعت در دنیا شناخته شده، بهینه ­سازی فضاهای داخلی ساختمان­ها به منظور انجام فعالیت­های روزمره یعنی زندگی و کار است. بخش اعظم عمر ما در فضاهای داخلی بناها سپری می­شود. این فضاها محیطی را ایجاد می­کنند که پاسخ­گوی نیازهای اساسی ما نظیر نیاز به سرپناه بوده و بسیاری از فعالیت­های ما در آن صورت می­گیرد.

همچنین آنچه به یک بنا روح می­بخشد، فضای داخلی آن است. بنابراین می­توان گفت کیفیت فضای داخلی از یک طرف تأثیر مستقیمی بر نحوه انجام فعالیت­های ما در آن دارد و از طرف دیگر نگرش، احوال و شخصیت ما را تحت تأثیر قرار می­دهد. بر این اساس، هدف طراحی داخلی، بهبود عملکرد فیزیکی و روانی فضا برای راحت­سازی زندگی در آن است. فضای معماری بدون طراحی داخلی یا اصلاً قابل استفاده نیست و یا در صورت قابل استفاده بودن، کارآیی لازم و بهینه را نخواهد داشت.

طراحی داخلی زندگی همه آحاد جامعه را تحت تأثیر قرار می­دهد و تأثیرات آن در زندگی به وضوح قابل مشاهده است. از این­رو موضوع طراحی داخلی به هیچ وجه محدود به اقشار مرفه و خانه­های اعیانی نیست. طراحی داخلی می­تواند برای کل جامعه و طبقات کم­درآمد هم مفید باشد. اگر قناعت را اصل اساسی امروز جامعه بدانیم و قصد داشته باشیم امکان زندگی راحت را در فضای 40 یا 60 متری آپارتمان­ها فراهم کنیم، طراحی داخلی یک ضرورت گریزناپذیر خواهد بود. طراحی داخلی می­تواند به ما نشان دهد که در این فضای کوچک چطور و با چه وسایلی باید زندگی کنیم.


از آنجا که طراحی داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگی­های روحی ـ روانی انسان قرار دارد، بایستی برای نیل به یک طرح مطلوب، ویژگی­های رفتارهای انسانی در فضاهای داخلی زیستی اعم از عمومی و خصوصی، در طراحی به دقت مورد توجه قرار ­گیرد. از این­رو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی با دو مقوله سروکار دارد: کاربرد آن فضا، و احساس و تأثیری که می­خواهد آن فضا بر استفاده­کننده داشته باشد.
طراحی داخلی طیف گوناگونی از عناصر و مؤلفه ­ها از قبیل فرم، نور، رنگ، بافت، کف، سقف، دیوار، عناصر کارکردی و تزیینی و مبلمان را در برمی­گیرد. این عناصر ابزارهای کار طراح هستند که همگی باید بطور هماهنگ و متناسب در یک طرح مرتبط و خوشایند قرار گیرند.


طراحی داخلی که در حد واسط میان معماری و طراحی قرار می­گیرد، به همان میزان که شامل جنبه­های کاربردی، ساختاری و فنی می­شود، طراحی تجسمی و جنبه­های بصری و زیبایی­شناسانه را نیز در بر دارد. از این­رو طراحی داخلی اغلب در ردیف هنرهای تجسمی به حساب آمده است و برای موفقیت در آن، بایستی تا حد نسبتاً زیادی با عناصر و اصول طراحی تجسمی و مبادی سواد بصری آشنا بود.
اگرچه طراحی داخلی امروزه به عنوان یک تخصص شناخته می­شود و محدوده بسیار وسیعی را در بر می­گیرد، اما از آنجایی که این رشته در ارتباط مستقیم با فضای داخلی خانه و زندگی روزمره می­باشد، شناخت الفبای طراحی داخلی و تبیین مبانی آن به زبان ساده برای عموم مردم و بویژه زنان خانه­دار، به قابل فهم کردن آن و برخوردی علمی با این پدیده خواهد انجامید و در نهایت تأثیری عمیق بر کیفیت فضاهای زیستی جامعه ما خواهد داشت. از این­رو بنا داریم طی یادداشت­هایی به مباحث مختلف طراحی داخلی بپردازیم و با بهره­گیری از اصول طراحی تجسمی و سواد بصری و نیز با استناد به نمونه ­های موفق طراحی داخلی خانه در سطح جهان، دانش و آگاهی افراد خانواده را در این خصوص افزایش دهیم. در این یادداشت­ها سعی خواهیم نمود با ذکر نکات کلیدی و کاربردی در مورد کیفیت فضاهای داخلی خانه، شما را نسبت به محیط و فضای اطرافتان و عناصر موجود در آن حساس­تر کنیم و توانایی­های علمی و کاربردی شما را در زیباسازی محیط خانه و بهبود کیفیت فضاهای آن افزایش دهیم.

درک مفهوم معماری

در برخورد با اثر معماری معمولاً مقوله‌های مختلفی مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. بسیار مشاهده شده که از یک بنای واحد معماری نتیجه‌گیری‌های فلسفی و اعتقادی شده، برای مثال بارها شاهد نسبت دادن وحدانیت و یکتایی یک بنا به مثابه وحدانیت وجود متعالی پروردگار بوده‌ایم، یا به عبارت دیگر گفته شده چون فلان بنای تاریخی تک است و دارای ویژگیهای منحصر بفردی در دوره خود است پس معمار آن بنا را به نیت پرودگار خود ساخته است.

در مرحله اول چند تعریف ارائه می‌شود:

فهم حضوری: اگر انسان مطلبی را خودش درک کند به آن فهم حضوری گویند، مانند: حس تنفر، عشق و...

فهم حصولی: اگر انسان مطلبی را از بیرون از وجود خود درک کند به آن فهم حصولی گفته می‌شود، مانند: داغ بودن شی‌ایی.

رابطه نظم و معماری: انسان برای رسیدن به هدف زیستی خود در جهان مادی فضایی را برای خود می‌سازد که به این هدف خود برسد، پس فضای زیستی خود را با هدفی که در پیش دارد شکل (نظم) می‌دهد.

در آغاز سوالی که همیشه مطرح می گردد:

آیا انکار اهداف فردی و هدایت آن هدف و ایده به جهتی متفاوت نوعی توهین به شعور او نیست؟

هدف  از طرح این سوال این است که آیا ما با نسبت دادن هدف اصلی معمار به هدفی مافوق آنچه در ذهن او بوده به معمار و معماری یک بنا توهین نمی‌کنیم، ما تا چه اندازه بر معمار سازنده بنا و دوره وی تسلط داریم که به خود اجازه می‌دهیم چیزی که ناشی از فهم حضوری ما از یک بنای تاریخی می‌شود را به کلیت بنا و معمار نسبت دهیم و آنگاه بر عقیده خود مبنی بر اینکه عقاید ما همان چیزی است که معمار سازنده داشته اصرار بورزیم .

هیچگاه ما نمی‌توانیم با قاطعیت در مورد چنین مقوله‌ای بحث و گفتگو کنیم، ویژگیهای فلسفی، ویژگیهایی نسبی هستند که از فهم حضوری ما ناشی می‌شود. در صورتی که ویژگیهای کالبدی و کارکردی نسبی نیستند، بلکه به وضوح قابل مشاهده هستند و می‌توان براحتی با درک حصولی که از موضوع داریم آن را درک کرد و به اثبات رساند.

البته نباید این نکته را فراموش کرد که با بررسی تاریخ معماری و بناها و ساختمانهای دوره‌های مختلف می‌توان به وضوح شاهد تکمیل و پیشرفت فرمهای معماری بود که هدفمندی جزء اول این پیشرفت می‌باشد.

در بررسی‌ بناها و تاریخ معماری گذشته آنچه در اولویت برای یک محقق است اسناد معتبر و کافی برای درک آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است، پس ما برای نسبت دادن ویژگی فلسفی به یک بنا باید با تکیه بر مستندات گفتگو کنیم. در حالی که در بُعد عملکردی خود بنا استنادی است به عملکرد خویش. به زبان دیگر اگر فضایی در بررسی یک بنای معماری دارای کارکردی نامشخص بود (یعنی هیچ سند معتبری برای آن نداشه باشیم) به هیچ وجه اجازه ادعای کارکردی به آنچه ما از آن فضا درک کرده‌ایم را نداریم. برای مثال بسیار شاهد این بودیم که در تخت جمشید به فضاهایی که کارکرد مشخصی برای آنها یافت نشده نام حرمسرا گذارده‌اند، دادن این ویژگی کارکردی به این فضا در چنین بنای شکوهمندی و با چنان فرهنگ پارسی آیا درست است. متاسفانه کاوشهای اولیه‌ای که بدست غیر ایرانیان صورت گرفته و آنان خود را به عنوان آغازگر و سابقه‌دار چنین امری قلمداد کرده‌اند، چنین کارکردهای غیر پارسی را بر روی فضاهایی گذارده‌اند که متاسفانه ما نیز در ادامه راه آنان و با تکیه بر گفته‌های آنان چنینادعاهایی را تکرار کرده‌ایم.

البته ما باید کار غیرایرانیانی که آغازگر چنین راهی بوده‌اند را ستایش کنیم، ولی درست نیست که همچنان بر همه آنچه که آنها نیز گفته‌اند اصرار داشته باشیم. حال که ما خود به محله‌ای از دانش و درک رسیده‌ایم که خود می‌توانیم بر آنچه خود داریم تسلط داشته باشیم، مسلماً باید اشتباهات دیگران را درست کنیم تا آیندگاه به درستی به آنچه که داریم آگاهی یابند.

بعد دیگر این مساله در نشان دادن برتری‌های فرهنگی کشوری نسبت به کشور دیگر مشهود است، ما برای اینکه بتوانیم و ثابت کنیم که فرهنگی بسیار بالاتر از آنچه که دیگران متصور آن هستند داریم، ویژگیهای فرهنگی و اعتقادی خود را به ساختار یک بنا اضافه می‌کنیم. ما نباید فراموش کنیم که نمایش ویژگیهای اعتقادی و فرهنگی همیشه در بطن یک بنا و در قالب کارکرد خود همه چیز را بیان می‌کند و چیزی برای پنهان کردن ندارد که ما بخواهیم بعدها آن را کشف کنیم. برای مثال وقتی صحبت از فرهنگ ایرانی و محرمیت به سخن می‌آید فقط کافیست با بررسی پلان یک خانه ایرانی و مشاهده کردن ویژگی درونگرایی آن به کلیت فرهنگ آن منطقه پی برد، پس چرا باید ویژگیهای دیگری که شاید هیچ نشانی در این بنا ندارد به آن نسبت دارد.

همانطور که گفته شد، ما دخیل بودن فرهنگ و اعتقادات را در ساختار یک بنا منکر نیستیم، بلکه به اعتقاد ما ویژگیهای دینی که در پس این ویژگیهای فرهنگی و اعتقادی به بنا داده می‌شود مطابقتی با اصل ندارد. زیرا دین عاملی بوده که قبل از ساخت بنا بر فرهنگ و اعتقادات و فولکلور یک منطقه تأثیر گذاشته و به عبارت بهتر از آن سرچشمه‌ای برای فرهنگ و اعتقادات است، پس دوباره استفاده کردن از چنین واژه‌ای برای یک بنا در به بی‌ارزش شدن بعد دینی فرهنگ و اعتقادات نیز می‌انجامد.

هر کشوری و هر فرهنگی برای خود دارای ویژگیهای است که اگر بخواهیم تمام الگوهای رفتاری و فرهنگی یک کشور را به بناهای آن کشور نسبت دهیم، الگوبرداری  معماری  چیزی بی ‌ارزش و بی‌مفهوم خواهد بود.

اما فلسفه معماری  چیست؟ فلسفه معماری ویژگیهای روحانی و فرا واقعی (خارج از کارکرد و کالبد و سازه) است که ما به معماری نسبت می‌دهیم. اما چنین چیزی غیرقابل قبول است، معماری باید در کنار معماری نقد شود، یک بنا در قیاس با بنای دیگر منحصر بفرد شناخته می‌شود، ما هیچگاه نمی‌توانیم چیزی را بدون داشتن معیاری نقد و بررسی کنیم، اما این معیار از کجا گرفته شده مسلماً معیارهایی که ما برای شناخت یک بنای خوب معماری داریم از درون خود معماری الهام گرفته شده است.

این معیارها بر چه اساسی ایجاد شده‌اند؟ در برخورد با یک بنای معماری با سه مقوله اساسی مواجه هستیم، سامانه کارکردی، سامانه کالبدی و سامانه سازه‌ای، اگر بنایی یکی از این ویژگیها را نداشته باشد، ارزش معماری ندارد، اما زمانی که یک بنا این سامانه‌ها را در کنار هم داشت دارای نظم معماری است و نظم معماری سازنده فلسفه معماری درست است، پس فلسفه معماری منتج از نظم معماری است نه برگرفته از فلسفه‌های دیگر.

این استدلال را می‌توان چنین بررسی کرد، فرض کنید فردی متدین و بسیار درستکار و راستگو است، به این فرد می‌توان از ابعاد روحانی ویژگیهای را نسبت داد، یعنی ویژگیهایی که در نتیجه اعمال او می‌باشند. ولی اگر چنین فردی کار غیر اصولی و غیر شرعی انجام دهد، برای مثال دزدی کند، نسبتهایی که وی داده شده‌اند عملاً ساقط می‌شود. پس می‌توان چنین گفت که ویژگیهای که به یک بنا داده می‌شود باید رابطه مستقیمی با آنچه که هست داشته باشد، در فسلفه معماری که با خود معماری سنجیده می‌شود، اگر بنای ما دارای کارکردی نباشد، عملاً ویژگیهای خود را هم از دست می‌دهد، ولی در فلسفه معماری ناشی از درک حضوری اگر بنا عملاً دارای کارکردی نباشد می‌توان چیزی به آن نسبت داد که با مطلب گفته شده این کار توهینی است به معماری. زیرا به کالبدی بدون عملکرد مشخص یک ویژگی نسبت داده شده است.

برای مثال در بحث فلسفه معماری از دید معماری، وقتی به مفهوم زیبایی می‌رسیم، منظور ما زیبایی ظاهری نیست، بلکه زیبایی عملکردی است در حالی که در فلسفه معماری ناشی از درک حضوری زیبایی، زیبایی ظاهری است که چه قیاسی برای آن وجود دارد مشخص نیست، فقط آنچه یک فرد در نگاه اول به بنا دیده و نسبت زیبا بودن را به آن داده مد نظر است که یک امر سلیقه‌ای است.

در امر مرمت ما بسیار زیاد با چنین مقوله‌ای روبرو هستیم، زیرا اولین سوالی که یک مرمتگر باید از خود بپرسد این هست که: هدف از ساخت این بنا چه بوده؟ و در اینجاست که او نیاز به جمع‌آوری مستندات و سابقه تاریخی بنا دارد، و اگر بخواهد با آنچه خود و یا دیگران در نگاه اول از بنا استنباط کرده‌اند و یا معماران فلسفه‌بافی که ویژگیهای خارق‌العاده‌ای برای آن نسبت داده‌اند اقدام به مرمت و احیاء بنا کند راهی اشتباه پیش گرفته است.

عناصر تشکیل دهنده معماری

آیا تا به حال فکر کرده‎اید مولفه‎های اصلی تشکیل دهنده معماری کدامند؟ به عبارت دیگر چه عوامل و عناصری دست به دست هم می‎دهند تا یک اثر معماری شکل گیرد و نمود عینی پیدا کند. همچنین با نگاه به یک اثر معماری چه شاخص‎هایی از آن قابل استنتاج است و ذهن و جسم ما چه برداشت‎هایی از آن می‎کند. مثلاً پس از مشاهده یک ساختمان به عنوان یک اثر معماری، ما برای توصیف آن از چه پارامترهایی کمک می‎گیریم؟
مسلماً سعی می‎کنیم این ساختمان را با تشریح فرم، رنگ، سطوح، خطوط، بافت، مصالح و ... یا تحلیل مسائل ذهنی‎تری همچون فضا، مکان و ... برای دیگران یا خود آنالیز کنیم.
پس تا بحال می‎توان به این نتیجه رسید که دو نوع مولفه یا پارامتر در بررسی یک اثر معماری قابل تشخیص است:
1. مولفه‎های فیزیکی (کالبدی) همچون فرم و هندسه کار
2. مولفه‎های متافیزیکی (غیر کالبدی) همچون فضایی که در کالبد معماری حس و دریافت می‎شود.
می‎توان گفت عناصر فیزیکی (همچون فرم) و عناصر غیر فیزیکی (همچون فضا) در ترکیب با هم موجب شکل‎گیری یک اثر معماری می‎شوند. هرکدام از این مولفه‎ها خود به اجزاء و عناصر خردتری قابل تقسیم است که نیاز به بررسی بیشتر را می‎طلبد

لزوم تدوین تئوری معماری

این نوشته تلاشی است برای تشریح ضرورت تدوین مبانی طراحی معماری و با این طرز فکر نگاشته شده است که معماری می‎بایست بر اساس اصولی پایه‎ریزی شود که بتوان آنها را مورد آزمایش دقیق علمی و تجربی قرار داد.
در حال حاضر کتابی برای راهنمایی معمار جوان و مشتاق وجود ندارد که توضیح دهد چگونه می‎توان یک محیط مناسب برای فعالیت‎های انسان طرح‎ریزی نمود و آن را به مرحله اجرا درآورد. همچنین راهنمای واضح و روشنی برای طراحی موجود نیست که بر مبنای ایده‎هایی پایه‎ریزی شده باشد که راه را برای تحقیق و بازبینی باز بگذارند. در عوض دانش معماری در اذهان معماران ورزیده و آکادمی‎های معماری پنهان و مستور است.
علت این کمبود آن است که آموزش معماری مدتهای طولانی است که بر اساس نظام کارآموزی در دانشکده‎ها و شرکت‎های معماری دنبال می‎شود. این امر نشان می‎دهد که نظام صنفی قرون وسطی، حداقل برای معماران، هنوز پا برجاست. در نظر یک دانشمند محقق این شیوه از آموزش بیمورد و حتی خطرناک می‎باشد، زیرا سیستم بسته دانش که در مقابل شیوه علمی باز قرار می‎گیرد، به فساد، انحراف و دگم‎اندیشی منجر می‎شود. چند لحظه به این فکر کنید که انجام یک تحقیق علمی چگونه صورت می‎پذیرد. پروسه کار بدین صورت است که شخصی نتایج تحقیقاتش را اعلام می‎کند و سپس همکاران او حداکثر تلاش خود را می‎کنند تا آن یافته‎ها را رد نمایند. نتیجه‎ای که به این وسیله آنها بدست می‎آورند، موشکافانه و دقیق است. همچنین توانایی آنها بوسیله دیگران مورد بازبینی و ارزیابی قرار می‎گیرد. زمانی که یک نتیجه توسط محققان دیگر مستقلاً ارزیابی شد، آنگاه این نتیجه در بدنه ثابت دانش علمی قرار می‎گیرد، حداقل تا زمانی که یک نتیجه عمومی‎تر یا صحیح‎تر جایگزین آن نشود.
بر خلاف پروسه یاد شده، معماری اینگونه کار نمی‎کند. آموزش معماری در قرن بیستم مدتهاست که خود را از علم جدا کرده است و بجای باز گذاشتن در تحقیق و بررسی، مجموعه‎ای از باورهای دگماتیک درباره طراحی عرضه می‎کند که هیچگاه مورد ارزیابی قرار نمی‎گیرند. دانش برجامانده از معماران سنتی نیز که با ایده‎های مدرن تناقض دارد، بدون هیچ احساس پشیمانی به زباله‎دان تاریخ سپرده شده است. نه تنها جامعه معماری مقتدر فاقد بدنه تئوریک است، بلکه اثری از آنچه که تئوری معماری نامیده می شود، نیز در آن وجود ندارد.

با توجه به آنچه گفته شد، در فضای کنونی جهان معماری نیاز مبرمی به تدوین دانش علمی معماری با کیفیات یاد شده احساس می‎شود تا بار دیگر معماری، گذشته درخشان خود را بازیابد. ما نیز ابزارهایی در اختیار داریم که با بهره‎گیری از آنها می‎توان برای ساختن یک محیط جدید همت گماشت و بزرگترین موفقیت‎های معماری‎های گذشته را تکرار نمود. مردم نیز می‎توانند یکبار دیگر معماری را به عنوان یک عنصر مطلوب تجربه کنند، بجای آن که معماری ماشینی برای ایجاد اضطراب و افسردگی در آنها باشد.